آشنایی با عارف موسیقی ایران
ابوالقاسم
عارف قزوینی متولد ۱۲۵۹ هجرس شمسی، شاعر، موسیقیدان، آهنگساز، خواننده و
فعال اجتماعی دوران مشروطیت ایران بود. عارف در عرصه ادبیات، موسیقی و
سیاست یکی از افتخارات تاریخ ایران است. وی نخستین تصنیفش را در ۱۸ سالگی
ساخت. به مانند هر شاعر دیگری،برای شناخت بهتر او تنها راه، مطالعه دیوان
اوست. به جرات میتوان گفت که او زیباترین و پرمعناترین شعرها و تصانیف
اجتماعی، سیاسی دوران خود را با عشقی عمیق به میهن و آزادی سروده و با
ساختن آهنگهای به یادماندنی، در دل مردم ایران و بخصوص جامعه موسیقی ایران
جاودان خواهد ماند.
موسیقیدانان ایران همواره آهنگها و اشعار عارف را دستمایه خلق آثار
هنری ارزشمند قرار داده و با اجرای آثار او افتخار می کنند. عارف با اکثر
انقلابیون مشروطه مانند حیدرخان عمواغلو، محمدتقی خان پسیان و میرزاده
عشقی آشنا بوده و دوستی نزدیک داشته است. عارف چنان به ایران و ایرانی بودن
عشق میورزید و چنان موسیقی و مردم وطنش را دوست داشت که در آخر جان خود
را نیز در این راه فدا کرد.
عارف سرانجام در یکی از روزهای بهمنماه ۱۳۱۲ هجری شمسی، در کنار پنجره اتاق و با نگاهی عاشقانه به آسمان و آفتاب وطن، در سن ۵۴ سالگی زندگی را بدرود گفت و پیکرش توسط دوستداراناش در آرامگاه ابوعلی سینا به خاک سپرده شد. زندگی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و هنری عارف، همواره سرمشق و راهگشای کسانی است که در پی بهبود و اعتلای جامعه خویش میکوشند.
عارف اگر در عشق گل، جان خسته بر باد داد
بر بلبان، درس عاشقی، خوش در این چمن یاد داد
(ه.ا سایه)
تصنیف ها:
- از خون جوانان وطن لاله دمیده– آواز دشتی
- دیدم صنمی، سرو قدی، روی چو ماهی – آواز افشاری – ۱۲۶۵
- ای امان از فراقت امان – دستگاه شور – ۱۲۷۵ (همزمان با ورود مشروطه خواهان به تهران)
- نمیدانم چه در پیمانه کردی – آواز افشاری
- نکنم اگر چاره دل هرجایی را – آواز افشاری – ۱۲۷۶
- افتخار همه آفاقی و منظور منی – دستگاه سهگاه
- توای تاج، تاج سر خسروانی – آواز افشاری – ۱۲۷۷
- هنگام میفصل گل و گشت چمن شد – آواز دشتی – (به مناسبت افتتاح دورهٔ دوم مجلسشورایملیایران)
- دل هوس سبزه و صحرا ندارد – آواز ابوعطا
- نه قدرت که با وی نشینم، نا طاقت که جز وی ببینم – آواز افشاری
- ننگ آن خانه که مهمان ز سر خوان برود – آواز دشتی – ۱۲۸۸ – (به مناسبت اخراج مورگان شوستر آمریکایی از ایران)
- باد فرحبخش بهاری وزید – آواز بیاتزند
- بلبل شوریده فغان میکند – دستگاه ماهور – ۱۲۸۹
- گریه را به مستی بهانه کردم – دستگاه شور – ۱۲۸۷
- از کفم رها شد مهار دل –آواز افشاری – ۱۲۸۸
- ترک چشمش ار فتنه کرد راست – آواز ابوعطا – ۱۲۹۴
- چه شورها که من به پا ز شاهناز میکنم – دستگاه شور – ۱۲۹۵
- بماندیم ما، مستقل شد ارمنستان – دستگاه سهگاه –۱۲۹۷
- جان برخی آذربایجان باد – آواز دشتی – ۱۲۹۷ (برای آذربایجان – در جواب تفرقه افکنان پانترکیسم)
- شانه بر زلف پریشان زدهای، بهبه و به – آواز دشتی –۱۲۹۷
- رحمای خدای دادگر کردی نکردی – آواز بیاتزند – ۱۲۹۷
- امروزای فرشته رحمت بلا شدی – آواز افشاری – ۱۲۹۹
- گریه کن که گر سیل خون گری ثمر ندارد – آواز دشتی – ۱۳۰۰ (به مناسبت مرگ کلنل محمد تقیخان پسیان)
- تا رخت مقید نقاب است – آواز بیاتاصفهان – ۱۳۰۱
- ای دست حق پشت و پناهت بازآ – دستگاه شور – ۱۳۰۰(برای سید ضیا)
- گو به ساقی کز ایاغی ترکی و ماغی
- چه آذرها به جان از عشق آذربایجان دارم – ۱۳۰۳ (به یاد ستارخان و باقر خان)
- باد خزانی زد ناگهانی، کرد آنچه دانی – دستگاه شور – ۱۳۰۳